بزرگترین وبلاگ علمی وتحقیقاتی وسرگرمی وهنری درآسیا
این وبلاگ اونی هست که شما به دنبالش بودید
پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:, :: 2:25 :: نويسنده : پیام عب

برای عضویت رایگان و آسان  بر لینک زیر کلیک کنید

 

iranom.loxblog.com/member.php

 

 

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 17:30 :: نويسنده : پیام عب

 

وی در كوی كارمندان مشهد به دنیا آمد، که محله ای كارمند نشین بود و از نظر او دوران كودكیش بی نظیر بود.

یک یا دو ساله بود كه به تهران آمد. دوره ی دبستان را در تهران، دوره ی راهنمایی را در نیشابور، دبیرستان را در مشهد و دانشگاه را در مقطع كارشناسی بازیگری در تهران گذراند.

در تهران هم زمان با دانشگاه به مدرسه ی سمندریان رفت، كلاس های آنجا کمک بزرگی برای او بود. همچنین در دانشگاه با همكلاسیهایش كه با آرزوهای بیكران آمده بودند كار تئاتر و نمایش انجام داد.
از جمله همکلاسی های آقای بهداد می توان به مجید صالحی ، شهرام حقیقت دوست ، کیهان ملکی ، نگار فروزنده و یوسف تیموری اشاره کرد. او همراه با تحصیل در یک شرکت ساختمانی نیز مشغول به کار بوده است.
ابتدا قرار بود ، رامبد جوان که از دوستان تئاتری حامد بوده ، در فیلم "آخر بازی" ایفای نقش کند ، اما به دلیل مشغله ای که داشت او حامد را به جای خود پیشنهاد کرد و همایون اسعدیان نیز این ریسک را پذیرفت و این آغاز حضور او در سینما بوده است.
او که دو سال از برادرش "حسام" ، بزرگتر است ، عاشق بازیگری است و می گوید هرچند که بعضی اوقات فقط به خاطر مسائل مالی بازی کرده است اما گاهی نیز اتفاق افتاده که بدون پول ایفای نقش کرده. از جمله در فیلم "تسویه حساب" و "محاکمه در خیابان" و "موج سوم" حضور افتخاری داشته است.
وی که همیشه یک دیوان حافظ همراه خود دارد ، در هنگام حرف زدن بسیار پر انرژِی وبی قرار است و کمی هم به قول خودش ، دیوانه!!! از همین رو می گوید که : "می ترسم وقتی پیر می شوم به جنون برسم و بچه هایم حوصله ی من را نداشته باشند." . با همه ی اینها او با صراحت می گوید که با یک روانشناس رابطه دارد و با او مشورت می کند.
آقای بهداد عاشق و شیفته ی "مارلون براندو" است و حتی پسترهایی از او را به در و دیوار خانه اش زده. البته بعضی از بازیگران مانند بهرام رادان هم او را مارلون کبیر در آینده می دانند. وی در میان بازیگران ایرانی نیز عاشق بازی "خسرو شکیبایی" در فیلم "هامون" است. او همچنین "حمید فرخ نژاد" را یکی از استاندارترین بازیگران حال حاضر می داند.
از جمله نقش هایی که به حامد پیشنهاد شده و او نپذیرفته است می توان به نقش "محمدرضا گلزار" در فیلم "آتش بس" و نقش "بهرام رادان" در فیلم "چهار انگشتی" و نقش "نیما شاهرخ شاهی" در فیلم "پارک وی" اشاره کرد. البته در فیلم "دایره گچی قفقازی" استاد سمندریان ، برای بازی رفته اما چون نتوانسته حرف کارگردان را عملی کند ، به جای او "حسن پورشیرازی" جایگزین شده است.
حامد فیلمنامه ای با نام "مرتد" را نیز نوشته و آن را در بانک فیلنامه خانه سینما ثبت کرده و قصد دارد که نقش اول آن را نیز خود ایفا کند.
این بازیگر در دوران نوجوانیش بوکس کار کرده و حتی در گروه سنی خودش در مسابقات نیز شرکت کرده است. از این رو عاشق "محمدعلی کلی" است و می گوید : " او در رینگ شبیه مارلون براندو در سینماست"
از جمله ویژگی های حامد بهداد در دوران کودکی ، شجاعت و غرور اوست که تا حال نیز ادامه داشته. یک نکته ی جالب درباره ی وی این است که او در کلاس سوم راهنمایی سه بار مردود شده است.
از جمله کارهای دیگر حامد بهداد عکاسی کردن است. او در سر فیلم ها از عوامل با زاویه دید خود عکس می گیرد که نمایشگاهی نیز از این عکس ها برگزار کرده است.
حامد در كنار كارهای سینمایی به موسیقی نیز بسیار علاقه داشت و هم‌اكنون به همراه مهران مدیری و محمدرضا گلزار در گروه داركوب مشغول به فعالیت است. وی موسیقی را آرامشی برای روح می‌داند و معتقد است به وسیله موسیقی می‌توان بهترین لحظات را ایجاد كرد. او می‌گوید: "خیلی وقت بود كه دلم می‌خواست با تمامی كسانی كه به من لطف داشته‌اند، دیداری از نزدیك داشته باشم و با خودم فكر كردم بهترین فرصت همكاری با داركوب است."

بقیه در ادامه مطلب ونظر یادتون نره............

تصاویر زیباسازی نایت اسکین


ادامه مطلب ...
دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 17:14 :: نويسنده : پیام عب

http://iranom.loxblog.com/ 

* شما این روز‌ها با دو فیلم روی پرده بوده‌اید؛ یکی «انتهای خیابان هشتم» و دیگری «نارنجی‌پوش». خودتان هم می‌دانید که تفاوت این دو فیلم با هم از زمین تا آسمان است. حال و هوای حامد بهداد در این روز‌ها شبیه کدام‌یک از این نقش‌هاست؟ «موسی» در «انتهای خیابان هشتم» که شخصیتی درون گرا و تنهادارد یا «حامد آبان» در «نارنجی‌پوش» که بسیار برون‌گرا و هیجانی است؟

واقعا نقش‌ها سایه‌ای از احساس ما را در خودشان منعکس می‌کنند. در حالی‌که ظاهراً آن‌چنان هم به هم ربطی ندارند. گاهی زبان فیلم برای بیان کردن مشکلات جامعه باید طنز باشد (مثل نارنجی‌پوش) گاهی هم می‌توان با تلخی (مثل انتهای خیابان هشتم) به سمت آن رفت. قبول کنید که جامعه هم تلخ‌کامی‌های زیادی به بار آورده و هنرمند وارسته به سختی می‌تواند از زیر یوغ این تلخی‌ها جان سالم به در ببرد. اما به هرصورت هردوی آن‌ها زیباست. بنده هم بسته به لحن زبان کارگردان شکل و رفتار خود را منطبق می‌کنم تا در جهت روایت فیلم قرار بگیرم.

* خیلی‌ها بازی شما در «نارنجی پوش» را هیجانی و با اکت‌هایی بسیار بیرونی دانستند که به نظر گل درشت و اغراق آمیز می‌آمد. خودتان در مرد این انتقاد چه فکر می‌‌کنید؟ بازیتان در این فیلم بیرون زده یا نه؟

من برای «نارنجی‌پوش» هیجان و انرژی زیادی گذاشتم تا از درصد شعف موجود در فیلم کم نشود. اتفاقاً «نارنجی‌پوش» زبان جالبی دارد. مثل زبان «اجاره‌نشین‌‌ها». مهرجویی دارد تلخ کامی جامعه را به زبان طنز بیان می‌کند. به خاطر همین اگر اندکی بتوانی در جهت روایت فیلم قرار بگیری و به‌‌ همان طنز ب‌پردازی، راه دوری نخواهی رفت. فقط در «اجاره نشین‌ها» با یک جامعه‌شناسی گسترده طرفیم که به مدیریت کلان جامعه توسط فیلم نقد وارد می‌شود. اما در «نارنجی پوش» از تجدید نظر درباره مدیریت خود به جامعه مرتبط می‌شوید. لحن آن‌ها در جایی مشابه و در جایی متفاوت است.

* شما لحن «اجاره نشین‌ها» را برابر با لحن «نارنجی‌پوش» می‌دانید؟

«اجاره‌نشین‌ها» در واقع لایه‌برداری از طبقات اجتماع است و طنزی است دال بر جامعه‌ای گسترده. در «اجاره‌نشین‌ها» از کثرت به فرد می‌رسیم. اما در «نارنجی پوش» مستقیماً با فرد سروکار داریم. در «اجاره نشین‌ها» با یک بحران جدی مدیریت مواجه‌ایم که قرار است انسان مدنی را تحت لوای شهروند پوشش دهد که کار به‌‌ همان فاجعه‌ای می‌رسد که دیدید.

بقیه در ادامه مطلب ونظریادتون نره.............

تصاویر زیباسازی نایت اسکین


ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 صفحه بعد
موضوعات
پيوندها